چطور تشخیص دهیم ایدهای که در ذهن داریم موفق خواهد شد؟
همه ما ایدههایی در ذهن داریم، سؤال مهم اینجاست که چطور تشخیص دهیم ایدهای که در ذهن داریم موفق خواهد شد؟ ایدههایی که ازنظر خودمان عالی و پولساز هستند، ساعات زیادی به ایدههایمان فکر میکنیم و هر بار ذوقزده میشویم که اگر این ایده را انجام دهیم دیگر همهچیزتمام است. اینکه ایده داریم، رؤیاپردازی میکنیم و به خودمان و ایدهمان اطمینان داریم بسیار درست و عالی است اما واقعاً از کجا بدانیم که اشتباه نمیکنیم؟ از کجا بفهمیم که ایده ما پولساز است یا خیر؟
ما در تمامی لحظات زندگی در حل تصمیمگیری هستیم. وقتی میخواهیم شغل جدیدی انتخاب کنیم، وقتی میخواهیم کسبوکار خودمان را راهاندازی کنیم و یا زمانی که قصد داریم جایی سرمایهگذاری کنیم باید تصمیم بگیریم.
یک حرکت اشتباه در کار و ارزیابی ممکن است برای ما ضرر و زیان زیادی به بار آورد. باید بیاموزیم که بهدفعات بیشتری تصمیمات درست و مثبت بگیریم. راز بزرگ موفقیت در کار این است که باید تصمیمات درست ما بیش از تصمیمات اشتباه ما باشند.
نکته مهم این است که تصمیمگیری یک مهارت است و میتوان آن را آموخت و افزایش داد. البته گاهی اتفاقاتی میافتد که خارج از برنامه و تفکر ماست. مارک کورماک نویسنده کتاب آنچه در هاروارد به شما نمیآموزند مثال جالبی در این کتاب نوشته است:
یکی از شرکتهای تولید غذای حیوانات جلسه سالیانهای برای بررسی میزان فروش خود تشکیل داده بود. در این جلسه، مدیر بخش فروش درباره برنامهها و ایدههایی که برای ارتقاء فروش داشتند حرف زد. مدیرعامل به حرفهای او گوش داد و چیزی نگفت!
پس از توضیحات مدیر فروش، مدیرعامل گفت: شما برنامههایتان را کامل توضیح دادید اما من یک سؤال دارم؟ اگر ما بهترین برنامه تبلیغاتی را داریم؟ اگر از بهترین روشهای بازاریابی و از بهترین نیروهای فروش استفاده میکنیم؛ پس چرا فروشمان از سایر رقبا کمتر است؟
سالن در سکوت مطلق فرو رفت هیچکس حرفی نزد، در این لحظه آبدارچی شرکت که مشغول پذیرایی بود از انتهای سالن گفت: برای اینکه حیوانات از طعم محصول ما متنفرند!
دقت کنید بهترین بازاریابها نمیتوانند محصولی که نامرغوب است را به فروش برسانند. محصول و خدمتی که نیازی را برطرف نکند طرفدار ندارد.
سؤال مهم این است که از کجا بدانیم که برنامههایی که در ذهن داریم مفید و مؤثر است.
باید روی شم خود حساب کنیم
درحالیکه برادران رایت هواپیما را اختراع میکردند، تمام بررسیهای علمی نشان میداد که اگر جسمی از هوا سنگینتر باشد نمیتواند پرواز کند. دوستان ری کراک هم، فکر میکردند که فروش همبرگر ارزان ایده خوبی نیست.اشخاص موفق به امکانات و احتمالات، و افراد ناموفق به موانع و مشکلات و غیرممکنها فکر میکنند. سام والتون مدیرعامل وال مارت توضیح میدهد که چگونه توجه به فرصتهای مطلوب، از روی ضرورت کمک کرد تا شرکت او به یک موفقیت عالی برسد:
بسیاری از فرصتهای ما از روی ضرورت فراهم آمدند.کارهایی که مجبور به انجام آنها شدیم. اقداماتی که تحتفشار مالی انجام دادیم به ما برای رسیدن به موقعیت امروز کمک فراوان کرد.
ازآنجاییکه والتون توانایی آن را داشت تا در جایی که دیگران تنها مشکلات و موانع را میدیدند تو به فرصتها و امکانات موجود نگاه کند، شرکتش رشد پدیدهای کرد و همچنان در حال رشد است.
توجه به شدنها و فرصتها درحالیکه دیگران تنها مشکلات را میبینند.
یکی از روزها، حدود هفتادسال پیش مردی از دخترش عکس میگرفت. دختر از پدرش پرسید چرا برای ظهور عکس اینهمه باید صبر کنند و منتظر بمانند. همین سؤال ساده پدر را به فکر انداخت. این فرد کسی جز ادوین لند مخترع سرشناس نبود. همه دوستان دانشمند لند به او گفتند که ایده خیال باطل است، و تنها تلف کردن پول و انرژی است. در نوامبر سال 1948 اولین دوربین عکاسی شصتثانیهای پولاروید در بوستون به فروش رفت و مشتریان برای خرید آن صف کشیدند.
چند بار دیدهاید که اشخاص در برابر پیشنهاد شما ابروی نه بالا دادهاند؟ چند بار تا الآن اتفاق افتاده است که انجام کاری را غیرممکن میدانستید اما همان کار را شخص دیگری انجام داده است؟ به خاطر دلایلی که آنها را منطقی فرض میکنیم و در بسیاری از موارد به دلیل عدم اعتمادبهنفس و یا نداشتن اطمینان کامل از نتیجه کار از رؤیا و ایده خود دست میکشیم و بعد خود را بهراحتی دلداری میدهیم و به خود میگوییم اگر اقدام هم میکردم موفق نمیشدم.
تفاوت دنیای کسبوکار با سایر امور این است که در بسیاری از موارد اتفاقاتی که رخ میدهند و نتایجی که به دست میآیند با منطق مطابقت ندارد پس اگر فکر میکنید ایده خوبی دارید و ایدهتان پولساز است بدون توجه به دیگران و بهسرعت آن کار را شروع کنید به نظر من یکی از مهمترین ویژگیهای افراد موفق این است که فاصله بین فکر کردن و عمل کردنشان خیلی کوتاه است، پس سریع اقدام کنید و منتظر نباشید همهچیز فراهم شود بلکه حتی اگر شده بخش کوتاهی از ایدهتان را اجرایی کنید و اگر نتیجهبخش بود متمرکزشده و کار را انجام دهید.
نکته آخر یک ایده معمولی انجامشده بهمراتب بهتر از یک ایده فوقالعاده در ذهن شماست به قول هنری فورد چه فکر میکنید میتوانید و چه فکر میکنید نمیتوانید در هر دو صورت درست فکر کردهاید!
دیدگاه خود را بنویسید